چی میشه یبن فاطمه یک گوسه چشم نگام کنی
با اون نـگـاه فـاطـمـي دلـمــو کـربــــلــــاء كــــنـي
مـيگن كه خاك تربـتت مـرده را زنـده مــي كــنـي
خنده كنون ميره بهشت هر كـي بـرات گـریـه کـنه
پـرچـم سـرخ گـنـبـدت دل مـنـو خـون مـي كـنـه
هــرولـه سـيـنـه زنـات آدم مـجـنـون مــي كـنـه
اگـه مـیـام در خـونـت به يـك اومـيدي ميشـينم
آرزو دارم كـه تو را يـك شـب تـو روضـه ببينم
قديما هر وقت اسم تو ميشنيدم مست ميشدم
با گفتن ذكر حسين مست و حسيني ميشدم
چند وقته توی روضهات نـمـی تـونـم گـریـه کـنـم
اشک از من نـگـیر آقـا بــذار بــرات گـریــه کـنـم
حسین رومو زمین نزار بـزار پـاتـو روی دیده ی ما
اگه واست زحمتی نیست امـشـب بـیـا روضـه مــا
آقام آقام آقام حسین
من حسینم که جهان واله و حیران من است
واویلا آه و واویلا زمین کربلا
من حسینم که جهان واله و حیران من است
ابر و باد و مه و خورشید به فرمان من است
لحظه ای را که دمد صور علم دست من است
دادگاهی که به پا هست قلم دست من است
حکم آزادی و تبعید امم دست من است
هر که شد اهل تولا به علی می بخشم
هر که بگریست به زهرا به علی می بخشم
جد من احمد مختار قریشی نسب است
پدرم حیدر کرار امیر عرب است
مادرم فاطمه خود خلقتتان را سبب است
از ازل عشق خدا در رگ و در خون است
آدم از حضرت آدم شده مدیون من است
واویلا آه و واویلا زمین کربلا
هر که بگرفته جنون در اثر عشق من است
یوسف انگشت به لب در گذر عشق من است
قلب من مرکز پاکیزه ترین احساس است
چه غم از حادثه چون همسفرم عباس است
واویلا آه و واویلا زمین کربلا
.
حسین دلگیرم . بزن زنجیرم
حسین دلگیرم . بزن زنجیرم
بدون زینب حسین می میرم
حسین قلب الله حسین نفس الله
حسین عین الله حسین ید الله
حسین وجه الله حسین روح الله
حسین نصر الله حسین ثار الله
حسین قبله ام فقط خوان تو
تموم هستیم حسین مال تو
حسین ای بود و نبود زینب
حسین ای ذکر سجود زینب
حسین ای صبر و قرار زهرا
حسین ای دار و ندار زهرا
حسین یا رحمان حسین یا سبحان
تمنا دارم بیا جان بستان
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکلها
حسین ای جان شیرینم حسین ای یار دیرینم
دو عالم را ز کف دادم فقط روی تو را بینم
عاشقی باشد عجب بلایی کی یابی از عاشقی رهایی
عاشقی جانم درد سر دارد عاشقی کوچه ی پر خطر دارد
سرمست پیمانه حسینم عاشق و دیوانه حسینم
ساقی امشب می فزون بده می ز دریای جنون بده
یک رفیق دارم که نامش حسینه خوش آن دل که دلارامش حسینه
از آن روزی که نامش را شنیدم بلای عشق او را بجان خریدم
دوستش دارم چکار کنم
دوستش دارم چکار کنم چکار با عشق یار کنم
زلف سیاش بمن می گفت عقلتو تار و مار کنم
چه خوش بود پیش خدا زانو به زانوی حسین
کشته منو تیغ دو ابروی حسین
منم سگ کوی حسین دیوانه ی روی حسین
کشته مرا کشته مرا تیغ دو ابروی حسین
آقای من ابالحسین مولای من ابالحسین
زیبای من ابالحسین رعنای من فقط حسین
محبت در رگ و در پوست داریم
محبت در رگ و در پوست داریم
حسین ابن علی را دوست داریم
قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت جز حسین معنا ندارد
اگر آید هزاران یوسف از راه
حسین ابن علی همتا ندارد
یکی درد و یکی هجران پسندد
یکی وصل و یکی درمان پسندد
حسین معنای عشق و دلربایی است
خوشا زینب که دلدار حسین است
گنهکاران امت را بگویید
که بخشیدن فقط کار حسین است
مکن تکیه به دیوار خلایق
سرم در پشت دیوار حسین است
گرفتاران فراوانند به الله
خوش آن دل که گرفتار حسین است
بدین علت تماشایی است محشر
علم دست علمدار حسین است
مرامی .. که جز کرب وبلا نیست
منا و سعی دیدار حسین است
بی تو می میرم
بی تو می میرم بی تو می میرم
کفر زلف تو دل و دین برده از دستم
من دلم را بر سر گیسوی تو بستم
عالمی جان را بنماید فدای تو
دل شده تنگ حرم کربلای تو
از غمت زیبا صنم و پر ز احساسم
من سگ پست حرم کوی عباسم
ای شهنشاها گذری بر گدایت کن
چونکه بگذشتی نظری زیر پایت کن
بی تو می میرم بی تو می میرم
کفر زلف تو دل و دین برده از دستم
بی تو می میرم بی تو می میرم
من حسینم مرتضی را نور عینم
من حسینم مرتضی را نور عینم
ساقی دردی کشانم گل تک تاز حنینم
شاه عشقم در دو عالم حاکم و فرمانروایم
هستی از تو مستی از من
بهشت از تو حسین از من
کعبه از تو قبله از تو کربلای حسین از من
جنت صحن و سرای باصفای حسین از من
روی ماه ابالفضل باوفای حسین از من
عشق رخسار رقیه دلربای حسین از من
جنت از تو جنت از تو خاک پای حسین از من
هستی از تو مستی از تو بهشت از تو حسین از من
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش و عیار کجاست
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات نگویید که هوشیار کجاست
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست و بس محرم اسرار کجاست
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کحاییم و ملامت گر بیکار کجاست
عقل دیوانه شد ز آن سلسله مشکی پوش
دل زما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست
شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
کو به مزگان شکسته قلب همه صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین دهنان
گمتر از ذره نهی پست مشو مهر بورز
تا که به خلوتگه خورشید ره یابی
کمتر از ذره نهی پست مشو مهر بورز
تا که به خلوت خورشید رسی چرخ زنان
باد صبا در چمن لاله سحر می گفتم
که شهیدان اند این همه خونین کفنان
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
این چمن سایه ی آن سرو روان ما را بس
یار با ماست چه حاجت که زیارت طلبی
دوست صحبت آن مونس جان ما را بس
از در خویش خدایا به بهشتم بفرست
که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
من حسینم که جهان در خور فرمان من است
ابر و باد و مه و آتش که به فرمان من است
جد من احمد مختار قریشی نسب است
پدرم حیدر کرار امیر عرب است
مادرم فاطمه خود خلقتتان را سبب است
من حسینم که جهان واله و حیران من است
من حسینم که جهان در خور فرمان من است
بسم رب الحسین
من حسینم که جهان در خور فرمان من است
ابر و باد و مه و آتش که به فرمان من است
من حسینم که جهان واله و حیران من است
ابرو باد و مه و خورشید به فرمان من است
اولین مدرسه عشق که تاسیس شده
درس زهرا و علی تدریس شده
گل آدم چو سرشتم به گاه ازلی
اولین کلمه که آموخت علی بود علی
من حسینم ضربان دل من یا زهراست
نقش دیوار و در منزل من یا زهراست
هر که بگرفته جنون در اثر عشق من است
یوسف انگشت به لب در گذر عشق من است
قلب من مرکز پاکیزه ترین احساس است
چه غم از حادثه چون همسفرم عباس است
آیه های عشق عنوان من است
صفحه ی ماریه قرآن من است
مایه ی این می ز روح است و ز راه
خورده مهر نعل پای ذوالجناح
هستم من از عشقت ز هر دیوانه ای دیوانه تر
بسم رب الحسین (ع)
هستم من از عشقت ز هر دیوانه ای دیوانه تر زیرا تو در حسنی ز هر دردانه ای دردانه تر
دیوانگی ما را بود نسبت به عقل این و آن ماییم در گیتی ز هر فرزانه ای فرزانه تر
شاهم حسین عشقم حسین ماهم حسین دینم حسین
هر دم منت از جان و دل بیش آشنا تر می شوم بینم تویی با من ز هر بیگانه ای بیگانه تر
دانی حقیقت را چرا بینم عیان با چشم جان دیدم بجز حق را ز هر افسانه ای افسانه تر
در دام صیاد ازل حیران فتادم تا ابد مرغ دلم باشد ز هر بی لانه ای بی لانه تر
ای شمع جمع اهل دل ای نوربخش آب و گل در آتشت سوزم ز هر پروانه ای پروانه تر
باطن و ظاهرم تویی سلطان ملک کربلا
غایب و حاظرم تویی سلطان ملک کربلا
کربلا از عرش ها داور است پایتخت پادشاه بی سر است
سایه و روشنم تویی گل تو گلشنم تویی
منظر و ناظرم تویی عشق من ای حسین من
نیست از تو هست شد عالمی از تو مست شد
باده و ساغرم تویی عشق من ای حسین من
در سر من هوای تو خلوت دل سرای تو
شاهد و عشق من تویی سلطان ملک کربلا
سلطان ملک کربلا سلطان ملک کربلا سلطان ملک کربلا
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه آب فراتم ای عجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
حسین.....حسین....
همه رفتن ای خدا من نرفتم کربلا
همه رفتن ای خدا همه رفتن ای خدا ...من نرفتم کربلا من نرفتم کربلا
هستن کسایی که نرفتن ..میدونن ....
یه سوال دارم مگر ما دل نداریم ای خدا .....کیا نرفتن؟ انشالله حضرت شاهنشاهی دعوتش کنه ......
یه سوال دارم مگر ما دل نداریم ای خدا ...یا مگر جا تنگ بود از بهر ما در کربلا
کی روا باشد گل از ما و گلاب از دیگران ...غم روی ساقی از ما و شراب از دیگران.
یا حسین یا حسین یاحسین ثارالله ...
نمیدونم چه سر زد از من که بر غمت مبتلا شدم ...مبتلا بر فراغت کشته سر از تن جدا شدم
ای خدا جون نمیدهم تا حسینو بر من نشون ندی.....منو تا دست تیغ مژگان یار ابرو کمون ندی
بخواهی یا نخواهی یه روز برا دیدنت میام ....تو میدونی اگر بیام یا نیام چقدر من تو رو میخوام
ای خدا جون نمیـــد م .....منو تا دست تیغ مژگان یار ابرو کمون ندی......آقا آقا آقا ....
.یا حسین خوب میدونی من از روز ازل دیوونت بودم...... خبر از هستی نبود من جارو کش میخونت بودم
ای خدا مرغ جانه ما را به جانب کربلا ببر.....به زیارت گه عباس بن علی مرتضی ببر
همه
رفتن ای خدا ...من نرفتم کربلا ....نروم تا کربلا من با تو قهرم ای خدا
.....یه سوال دارم مگر... ما دل نداریم ای خدا....این خیلی میسوزونه آدمو
....یا مگر جا تنگ بود از بهر ما در کربلا .....پس آقا لیاقت نداشتم منو
دعوت نکردی....یه روز میرفتن میگفتن پولدارا الان میرن ....ماله گداها مال
فقیرا نیست ...آقا فقیرام که همه رفتن باز من نرفتم ..پس باید در نوکریت
خودم شک کنم ارباب ...زبونم لال بگم دیگه به من نگاه نمیکی حسیــــــــن
...
کی روا باشد گل از ما و گلاب از دیگران .....غم روی ساقی از ما و شراب از دیگران
آقا .... آقا.... آقا ..
ای خدا جون نمیدهم تا حسینو بر من نشون ندی .... منو تا دست تیغ مژگان یار ابرو کمون ندی....
بخواهی یا نخواهی آخر یه روز برا دیدنت میام ....تو میدونی اگر بیام یا نیام چقدر من تو رو میخوام
خدایا به آبروی بی بی زهرا...
ای خدامرغ جان ما را به جانب کربلا ببر ...به زیارت گه عباس بن علی مرتضی ببر
یا حسین این عشق خود از ما مگیر
یا حسین این عشق خود از ما مگیر ... آنچه را خود داده ای از ما مگیر
حســـــــــــــــــــــین ... حســـــــــــــــــــــین ...
عشق تو باشد تمام هست ما .... هستی ما را مگیر از دست ما
نامت از هر جا شنیدم یا حسین ... در پیش با سر دویدم یا حسین
عشقت اما نیست تنها مدعا .... در پیش اشکی مداوم کن عطا
اشک درمان ملامت میکند .... وقت دلتنگی قیامت میکند
هر کی یه مذهبی داره
بسم الله حسین ... بسم الله حسین .... بسم الله حسین
هر کی یه مذهبی داره ... رقیه مذهب هستم
بسم الله حسین ... بسم الله حسین .... بسم الله حسین
هر کسی را بهر کاری ساختند .... تا ابد دیوونگی کار منه
با بهشتت کار ندارم ای خدا ... چون حسین بن علی یار منه
اهل عالم بین کل دلبرا .... حضرت عباس دلداره منه
من حسینی مذهبم دارم چه غم ... خواهرش زینب خریداره منه
دم زدن از تو یا حسین شب تا سحر کار منه ... دیوونگی برای تو عشقم و بازار منه
خوب میدونم که ازل عشق تو در سرشتمه ... هر جا که نام تو میاد اونجا فقط بهشتمه
ایوون طلای کربلا همیشه در فکر منه ... ای اهل عالم بدونید حسین حسین ذکر منه
هر کس دم از حسین زند ... دل ز تن او میکند زهرا به پرونده او ... مهر حسینی میزند
هر کس حسینی میشود...
یا کربلایی میشود .... من هم غلامش میشوم .... تاج سر ما میشود
عین و شین و قاف عشق است حسین
بین الحرمین بین الحرمین بین الحرمین عباس و حسین
جنت اللقاست بین الحرمین یا حضرت عشق یا قره عین
عشق مرتضی تک تاز حنین جان فدات کنم یک طرفه عین
می میرم برات دین ادای دین عباس و حسین یعنی حسنین
عباس و حسین عشق زینبین عباس و حسین یعنی قبلتین
قران حسین یعنی ثقلین عین و شین و قاف عشق است و حسین
تو بگو خدا من میگم حسین تو بگو خدا من میگم حسین
منبع:zakerzaker.blogfa.com